تو سکوت خلوت غریبم
دل من به انتظار نشسته
خونمو ابرای غم پوشونده
یاد دوری قلبمو شکسته
بیا از سفر به این سرای من
تو بمون برای من
تو بمون برای من
نباشی خونه بی خورشید می مونه
سرما گلها رو دیگه می سوزونه
توی این غریبیم فنا میشم
دیگه لبهام اسمتو نمی خونه
با تو باز جون می گیره صدای من
تو بمون برای من
تو بمون برای من
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0